محل تبلیغات شما



وقتی بحث اشتباهات معاملاتی پیش می آید میتوان یک لیست طولانی از آنها تهیه کرد.

بررسی تمامی این موارد وقت شما را تلف خواهد کرد به همین دلیل ما به اصلی ترین اشتباهات رایج میپردازیم .

یکی از اشتباهات معاملاتی مهم و بزرگ این است که:

معامله‌گران نمیتوانند با استفاده از روند معاملاتی معامله کنند و همین مشکل باعث میشود تا این معامله گران نتوانند در سهمی که در زمان اخیر رشد بالایی داشته‌اند خود رابرای خرید قانع کنند و یا همیشه به دنبال سهم هایی باشند که در حال حاضر در روند نزولی خود به سر میبرند اما موضوع اصلی این است که شما تا کی میخواهید دنبال سهم هایی باشد که ۶ ماه است در روند نزولی خود هستند یا از سهم هایی که در روند صعودی  هستند دوری کنید؟!

این مشکل را میتوان با شناخت نقطه عطف هر روند حل کرد!

 

تجربه نشان داده است که مردم به هنگام پایین آمدن قیمت سهم از ترس اینکه این قیمت بیشتر پایین نیاید دست به فروش سهام خود زده‌اند و با این استدلال که کمتر ضرر کنم بهتر است،

معامله‌ای همراه با ضرر تجربه کرده اند ولی وقتی روند با دقت بررسی شود شما مشاهده خواهید کرد که این این نزول قیمت در کانال صعودی خود بوده و روند اصلی صعودی است این معامله‌گران به دلیل دید کوتاه مدت خود کانال صعودی بلند مدت را با ضرر از دست میدهند.

قبل تر استراتژی درست این بود که در نزول قیمت خرید را انجام دهیم! بله این استراتژی کاملا درست است! اما برای انتخاب درست و تصمیم گیری عاقلانه برای دریافت سود بیشتر بهترین راه بررسی روند سهم در کانال های کوچک صعودی است.

بهترین راه حل این است که شما روند سهم را بسته به دید زمانی که دارید بررسی کنید.

توجه : معامله را نسبت به مسیر روند انجام دهید.

درصورتی که روند را صعودی تشخیص دهید بهترین زمان برای خرید است و درصورتیکه سهم شما در کانال نزولی قرار دارد بهترین انتخاب، فروش سهامتان است.


خرید سهام مناسب تنها یک طرف معامله به حساب می آید و فروش به موقع آن سهم نیز دارای اهمیتی به سزا در موفقیت آمیز بودن سرمایه گذاری میباشد.اصول طلائی در فروش سهم

به دنبال آن هستیم که درصورتی که به هر دلیلی در انتخاب سهام و یا زمان خرید ، اشتباه کردیم، چگونه زیان خودمان را به حداقل برسانیم و دیگر اینکه به دنبال آن هستیم که در کدام نقطه و در چه قیمتی به فروش سهم اقدام کنیم تا بدین وسیله بتوانیم سود ضررمان را حداکثر نماییم. این مباحث بر اساس سالها تجربه و مطالعه در بازار بدست آمده است و شامل اصول ساده ای است که اجرای آنها می تواند در بلند مدت تضمین سود آوری شما در بورس باشد.

 

۱) فروش سهام برای جلوگیری از زیانهای بیشتر

تقریباً تمامی سرمایه گذاران باید انتظار تجربه زیان را داشته باشند .

اما سرمایه گذاران موفق کسانی هستند که زیانهای خود را حداقل می کنند.
موفیقت در بورس همانقدر که به انتخاب دقیق سهام برنده بستگی دارد ،

به محدود نمودن زیانها مرتبط می باشد.

یک استراتژی سرمایه گذاری مشخص و صریح می تواند شما را از زیانهای سنگین حفظ کند.


روزی هارون رشید تصمیم میگیرد تا در بین مردم شهر خود مسابقه ای به نام  هرکس بزرگترین دروغ را برای من بگوید  دخترم را به او خواهم داد .
روز اول چند نفر پیش او می آیند وهرکس دروغی میگوید :
یکی میگوید :(من کره زمین را روی دست هایم چرخانده ام )
نفر دیگر میگوید :(من در یک راه که راهزن داشت  همه را کشتم و بقیه رو نجات دادم )
هارون رشید گفت همه راست است روز پنجم به پادشاه خبر آوردند وگفتند بهلول میگوید بزرگترین دروغ را برای پادشاه اورده ام اما دروغ نمی توانداز در ورودی شهر داخل شود باید به بیرون شهر بیایید

هارون گفت باشد قبول است

وقتی به بیرون رسیدند
بهلول گفت  این سبد بزرگ دروغ من است
هارون گفت دروغت را برایمان بگو :

بهلول گفت :پدر شما در زمانی که این قصر را ساخت از پدر من 10000سکه طلا گرفت وگفت بعدا از پسرم سکه ها را بگیرید  هارون گفت این دروغ است بهلول گفت پس من باید با دختر شما ازدواج کنم هارون گفت این سخن راست است بهلول گفت پس باید سکه های من را بدهید


عمل آب مرواریدی در یکی از کلینیکهای مشهور تهران برای پدرم لازم بود مسئول هماهنگی یک روز قبل از هر مرحله انجام مقدمات عمل جراحی زنگ می زد ساعت فلان حتما باید به آنجا بیایی اما ممکن است معاینه با تاخیر باشد چرا که پزشک محترم بسیار درگیر است ، مرحله سوم نوبت  مراجعه بود که دوباره همین مکالمه تکرار شد پاسخ دادم سرکار خانم چند بار آمده ایم سر وقت اما هر بار دو ساعت و بعضا بیشتر پزشک نیامده منم شاغلم به خدا سختم است مرخصی گرفتن اجازه هست با توجه به سابقه تاخیر قبلی یک ساعت دیرتر بیایم پاسخ داد خیر؟شاید دکتر سر وقت بیاید آنوقت نوبت شما به فرد دیگری داده می شود.


اکثر مسئولان و مردم شریف ایران در دوره کنونی بیشترین دغدغه شان  بحث حل معضل اشتغال و بیکاری است اکنون که میهنمان با تحریمهای ظالمانه  مواجه است طبق فرهنگ اصیل ایرانی ، اسلامی آیا شایسته است از محنت بیکاری دیگران بی غم باشیم ؟یا در حد توانمان گره ای از مشکات تولید و اشتغال را در جامعه نگشاییم؟ لذا به نظر نگارنده این متن، بحث تعارض منافع یکی از موارد مضر به حل معضل بهینه اشتغال در مشاغل غیر حاکمیتی است که مردم شریف ایران از جیب مبارک هزینه استفاده از خدمات آن مشاغل را می دهند و از همه مهمتر ایجاد حداکثری اشتغال افراد بیکار در اینگونه مشاغل اساسا نیازی به بودجه عمومی نخواهد داشت.
برای اینکه بحث حداکثر کردن اشتغال جنبه قانونی  به خود گیرد قطعا نیازمند تصویب قوانین موثر در این زمینه توسط نمایندگان محترم مجلس خواهیم بود زیرا نمایندگان مجلس می توانند نقشی موثر در تصویب طرح ها یا لوایحی داشته، که زمینه ساز حداکثرکردن اشتغال در مشاغل غیر حاکمیتی کشور شود .
متاسفانه این احتمال که در  تعدادی از کمیسیونهای مجلس کسانی حضور دارند که قبل از ورود به مجلس  وابسته به صنفی یا مراکزی خاص بوده اند جزو موارد شبه ناک در تصویب قوانین اشتغاایی است که آن افراد در تصویب آن در آینده تعارض منافع خواهند داشت به عنوان مثال نماینده حقوقدان ، وکیل دادگستری یا  پزشکی که اکنون نماینده مجلس شده است  آیا نوعی دلبستگی به کار اسبق یا آتی خود نخواهند داشت؟ زیرا بعد از پایان دوره نمایندگی دوباره روز از نو روزی از نو دنبال شغل سابق خود خواهند رفت در نتیجه بنای عقلا بر این استوار است که بعضا مخالف افزایش رقیب کاری باشند  مثلااگر طرح یا لایحه ای در مورد افزایش پزشک یا وکیل دادگستری در اینگونه کمیسیونها مطرح شود آیا نمی توان محتمل دانست که نمایندگانی که قبلا وکیل دادگستری یا پزشک بوده اند تمایل داشته باشند منافع آتی صنف مرتبط با خود را مد نظر قرار دهند؟یا آیا بعید نیست  قبلا از طرف همصنفان خود با برنامه ریزی چنان پشتیبانی شده باشند  تا وارد مجلس شده و از منافع آنها حمایت کنند؟ زیرا برای یک وکیل دادگستری شهره و متبحر یا پزشک متخصص مشهور که می تواند ده ها برابر نمایندگی مجلس یا فلان پست مدیریتی دولتی فرضا در طبابت یا وکالت درآمد داشته باشد   نمی توان شک کرد  به خاطر چه امری حاضر به قبول پست دولتی یا . شده است؟

 همانگونه که در آیینهای دادرسی پیش بینی شده است که قضاوت ، داوری یا شهادت در محکمه در مواردی که احتمال تعارض منافع در آن وجود دارد منتفی باشد آیا نباید اینگونه مقرر کرد که در بررسی طرح یا لایحه ای در مجلس کسانی که تعارض منافع دارند فقط بتوانند نظر می دهند نه اینکه این افراد  نقش  موثر  در بررسی و ارائه گزارش جهت تصویب طرح یا لایحه را داشته باشند؟ پاسخ مشخص است همچنین از باب نیک اندیشی و اخذ نتیجه مطلوب تر به نظر حتی لازم است اینگونه افراد در ابتدای بررسی مورد ارجاعی قانونا موظف باشند که بگویند در  زمینه بررسی اینگونه امور تعارض منافع دارند.

نویسنده : سیامک داودی


ایران آنلاین / افترا انواع گوناگونی دارد: اگر به وسیله جملات بیان شود یا با اشاره‌های بدنی باشد افترای شفاهی نامیده می‌شود. افترا در نوشتار یا به اشکال پایدار دیگر مانند نامه‌ها، مقالات، رومه، تصویرهای گرافیکی، صداهای ضبط شده، پخش در رادیو و تلویزیون، ایمیل و موارد مشابه؛ افترای رسانه‌ای نامیده می‌شود. اما یک تفاوت اساسی بین این دو وجود دارد. در مورد افترای شفاهی شاکی باید آسیب‌هایی را که به اعتبار و آبروی او وارد شده، اثبات کند، زیرا این آسیب‌ها پایدار و مستدل نیست. اما هنگامی که شخص مورد افترای رسانه‌ای قرار می‌گیرد آسیب‌های وارد شده به اعتبار او مفروض هستند و دادگاه باید حکم آنها را صادر کند بدون اینکه به اثبات این آسیب‌ها احتیاجی باشد.
جلسات دادرسی که به منظور رسیدگی به افترا تشکیل می‌شوند، می‌تواند فقط باحضور قاضی یا با حضور قاضی و هیأت منصفه تشکیل شوند. البته هرجرمی که از طرف مطبوعات رخ می‌دهد می‌بایست از طرف هیأت منصفه مورد رسیدگی قرار گیرد. در هیأت منصفه مطبوعات درواقع افکار عمومی به شکل کامل باید حضور داشته باشد و شایسته نیست که قشری خاص و افراد با دیدگاه‌های ی را در هیأت منصفه مطبوعات وارد کنیم.
هیأت منصفه مطبوعات باید بیشتر متشکل از خود اهالی مطبوعات و حقوقدانان باشد. هیأت منصفه بیانگر افکار و خواسته‌های عمومی حاکم بر جامعه است و قانون با در نظر گرفتن هیأت منصفه موضوع مطبوعات را از نگاه صرف قضایی جدا کرده است. بنابراین هیأت منصفه در واقع برای آن است که جرم مطبوعاتی به قضاوت افکار و آرای عمومی جامعه گذاشته شود.


كلاهبردراي عبارت است از بردن مال ديگري توام با سوءنيت با استفاده از وسايل يا عمليات متقلبانه؛ بنابر اين براي تحقق جرم كلاهبرداري، توسل به وسايل متقلبانه براي فريب مالباخته ضرورت دارد و به عبارت ديگر كلاهبردار بايد مرتكب مانور متقلبانه شود و گرنه عنوان جرم ی نخواهد بود

همين فاكتور "مانور متقلبانه" است كه تشخيص جرم كلاهبرداري را دشوار مي كند. اغلب مردم تصور مي كنند شخصي كه با دادن يك وعده واهي در قالب يك دروغ ساده، مال آن‌ها را برده كلاهبردار محسوب مي شود. حال آن كه صرف گفتن يك دروغ ساده، نمي تواند مانور متقلبانه تلقي شود.

كلاهبرداري از جمله جرايم مقيد است كه شرط تحقق آن حصورل نتيجه خاص مي باشد و آن عبارتست از بردن مال ديگري كه آن نيز مستم تحقق دو چيز است الف-ورود ضرر مالي به قرباني ب- انتفاع مالي كلاهبردار يا شخص مورد نظر وي.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها